گاهی داستان فیلمها آنقدر مبهم است که پایان آن حتی برای بازیگران مشخص نیست.
به نقل از لوپر، هیچ روش صحیحی برای تفسیر پایان یک فیلم وجود ندارد، اما این موضوع مانع تلاش مردم نمیشود. بینندگان میتوانند از طریق مصاحبه، تفسیر و اطلاعات پشت صحنه، حدس بزنند که سازندگان فیلم برای پایان فیلم چه در نظر گرفته اند اما قطعا از این روش، پاسخ درست را دریافت نخواهند کرد. هنر مسئله ریاضی نیست. شما نمیتوانید آن را مانند یک معادله حل کنید و پاسخ مشخصی به دست آورید.
علاوه بر این، گاهی اوقات خود هنرمندان نیز هنری که به وجود آورده اند را کاملاً درک نمیکنند. شاید این یک نشانه از استعداد واقعی بازیگری است که برخی بازیگران در حالی که خود پایان فیلم را درک نکرده اند، نقش آفرینی فراموش نشدنی را ارائه دهند.
در اینجا چند تن از این بازیگران را معرفی میکنیم:
لورا هارینگ – فیلم جاده مالهالند (Mulholland Drive)
مسلماً هیچ فیلمساز مدرنی وجود ندارد که به اندازه دیوید لینچ، تماشاگران، منتقدان و حتی بازیگران خودش را گیج کند. فیلمهای سورئال و آمریکایی ساخته شده این کارگردان از کلیشهها سرپیچی کرده و حتی عقاید متعارف درباره فیلم سازی را نادیده میگیرند.
فیلم جاده مالهالند یکی از بی نقصترین و گیج کنندهترین فیلمهای لینچ است. برخی از سردرگمیها از آنجا ناشی میشود که این پروژه قبل از تبدیل شدن به یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱، به عنوان پخش آزمایشی آغاز شده بود.
در حالی که طرفداران هنوز در تلاشند بفهمند معنای عناصر فیلم چیست، به نظر میرسد لورا هارینگ، بازیگر نقش ریتا کامیلا رودز در فیلم، از معنای فیلم راضی است. او به ایندیپندنت گفته است که فیلم جاده مالهالند احساس خواندن کتاب را به بیننده القا میکند و در حالی که همچنان از فیلم احساس رضایت میکنید، سوالاتی را برای شما بر جای میگذارد.
شان پن- فیلم درخت زندگی (The Tree of Life)
شان پن نه تنها پایان فیلم درخت زندگی را نمیفهمد، بلکه حتی شیوه روایت داستان را نیز خیلی دوست ندارد. همانطور که توسط گاردین گزارش شده است، پن گفته است: «روایت روشنتر و متعارفتر به این فیلم کمک میکرد؛ بدون اینکه از زیبایی یا تأثیر آن بکاهد»
پن ادامه داد: صادقانه بگویم، من هنوز هم سعی میکنم بفهمم در آن فیلم چه کار میکنم. ترنس مالک خودش هرگز نتوانست آن را به روشنی برای من توضیح دهد.
در حالی که بسیاری از منتقدان و مخاطبان ممکن است اتفاق نظر داشته باشند که فیلم درخت زندگی یکی از فیلمهای گیج کننده دهه اخیر است، اما ناتوانی پن در تشخیص اینکه در این فیلم چه کاری انجام میدهد کمی نگران کننده است.
از این گذشته، پن به معنای واقعی کلمه نقش شخصیت اصلی را بازی میکند. مسلماً، او فقط حدود ده دقیقه در فیلم ظاهر میشود، اما او در حال بازی در نقش بزرگسال بچهای است که ما در کل فیلم او را همراهی میکردیم؛ بنابراین به نظر میرسد که پن باید بیشتر از مخاطبان تلاش کرده باشد تا بفهمد پایان فیلم چه اتفاقی میافتد.
کالین فارل- فیلم خرچنگ (Lobster)
کالین فارل مطمئناً با فیلمهایی با پایان مبهم غریبه نیست. اما یورگوس لانتیموس، فیلمساز یونانی، قطعاً با فیلم خرچنگ، او را در مبهمترین فیلم شرکت داد. این فیلم داستان مردی در آیندهی دیستوپیا (ویران شهر) را بیان میکند. در این فیلم به افراد مجرد ۴۵ روز مهلت داده میشود تا قبل از اینکه به حیوان تبدیل شوند، شریک زندگی خود را پیدا کنند.
پایان فیلم در مورد اینکه او در نهایت به چه نتیجهای میرسد، واقعا مبهم است. فیلم در حالی پایان مییابد که دیوید برای ارتباط عاطفی با شریک زندگی خود که به تازگی نابینا شده، در فکر نابینایی خود است. در مورد اینکه آیا دیوید واقعاً این کار را انجام میدهد یا نه، فارل گفته است که هیچ تصوری ندارد. وی توضیح داد: «من نمیتوانم به شما بگویم.»
کالین فارل گفته است: «حتی نویسنده و کارگردان نمیتواند به شما بگوید. این موضوع به این دلیل نیست که ما جواب را پنهان نگه میداریم، بلکه به این دلیل است که واقعا پاسخی وجود ندارد.»
لئوناردو دی کاپریو – فیلم تلقین (Inception)
فیلم تلقین یک آزمایش جسورانه در فیلمسازی از کارگردان آن کریستوفر نولان بود. او با موفقیت در فیلم «بتمن آغاز میکند» و «شوالیه تاریکی»، بودجه ۱۶۰ میلیون دلاری این فیلم را تأمین کرد.
نولان در این فیلم، نظر منتقدان و تماشاگران را به خود جلب کرد. جالبتر اینکه فیلم تلقین، این ستایشها را بعد از اینکه تعداد قابل توجهی از مردم از پایان داستان گیج شده اند، دریافت کرده است.
دام کاب (لئوناردو دی کاپریو) دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. او با گروه چیرهدست خود سعی در کشف و ربودن اطلاعات دارند.
در انتهای فیلم، که کاب به دیدار بچههایش میرود، شک دارد در دنیای واقعی است. اما هنگامی که فرزندانش را میبیند، به سمت آنها میرود. اما در واقع معلوم نمیشود که او در رؤیا به سمت فرزندانش میرود یا در واقعیت.
این فیلم هرگز به طور قطعی پاسخ نمیدهد که کاب در پایان خواب میبیند یا نه، و به نظر میرسد حتی دی کاپریو هم ایدهای ندارد. او بیان کرده است: «وقتی صحبت از کریس نولان و ذهن او شد، همه دائما در تلاش بودند این معما را حل کنند.» حتی لئوناردو دی کاپریو هنوز مطمئن نیست که در پایان فیلم تلقین خواب میبیند یا نه.